۱- وقتی که عشق فرمان میدهد محال سر تسلیم فرو می آورد. ۲-بشر یک بودن است و انسان یک شدن. ۳-جهان را ما نه آن چنان که واقعا هست میبینیم جهان را ما آنچنان که هستیم میبینیم ۴-خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار. ۵-در زندگی چنان باش که آنان که خدا را نمیشناسند تو را که می شناسند خدا را بشناسند ۶- خدایا خودخواهی را چنان در من بکش تا خودخواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم ۷-در دورانی که همه به دنبال چشمان زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش. ۸- ترجیح میدهم با کفش هایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم ۹-من رقص زنان هندی را از نماز خواندن پدر و مادرم بیشتر دوست دارم زیرا آنها با عشق میرقصند و پدر و مادرم به اجبار نماز میخوانند. ۱۰- زنی که زیبایی اندیشه پیدا کرده باشد زیبایی بدنش را نشان نمیدهد. ۱۱-عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندکی کنی ۱۲- حوادث انسانهای بزرگ را متعالی و انسانهای کوچک را متلاشی میکند. ۱۳- خدایا به من کمک کن تا هروقت خواستم درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم کمی با کفش های او راه بروم. ۱۴-توانا ترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین باشد. ۱۵-چه بسیارند کسانی که همیشه حرف میزنند بی آنکه چیزی بگویند و چه کم هستند کسانی که حرف نمیزنند اما بسیار میگویند. ۱۶-انتظار امادگی است نه وادادگی. ۱۷-و چه شگفت است آشنایی در پس بیگانگی و خویشاوندی پنهان در نا آشنایی. ۱۸-هرکس آنچنان میمیرد که میخواهد. ۱۹-آنان که گستاخی آن را ندارند که شهادت را انتخاب کنند مرگ آنان را انتخاب خواهد کرد. ۲۰-از انسانها غمی به دل نگیر زیرا خود غمگین هستند! با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود وبه عشق و به حقیقت خود شک دارند. پس دوستشان بدار حتی اگر دوستت نداشته باشند. ۲۱- در این مثنوی بزرگ طبیعت مصراعی ناتمامیم که وجودمان در پی یک بیت شدن است. ۲۲-فقر شب را بی غذا سر کردن نیست فقر روز را بی اندیشه سرکردن است. ۲۳-در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکارا از آنانی که دوستمان دارند غافلیم شاید این است دلیل تنهایی ما. ۲۴-مهم نیست قفل ها دست کیست مهم این است که کلیدها دست خداست ۲۵-سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی دستهای نویسندگان و اگر بدانی خود میتوانی نوشت. ۲۶-هر کس مسیحی دارد که باید از غیب برسد بر او ظاهر گردد نیمه اش را در برگیرد و تمام شود زندگی جستجوی نیمه ها است در پی نیمه ها مگر نه وحدت غایت آفرینش است؟ پروانه مسیح شمع است و شمع تنها چشم انتظار اوست.
برچسبها: